خیر،
زیرا یکى از واجبات نماز «ذکر» است. «ذکر» همان عبارت ها، جمله ها، کلمات و
حروف خاصى است که در جاى جاى نماز باید ادا شود و این امر بدون تکان دادن
زبان و لب ها محقق نمى شود. بلکه اگر کسى استثناءً لال است احکام ویژه خود
را دارد; مثلاً با اشاره باید نماز بخواند و... . خداوند متعال مى فرماید: (لاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِکَ وَ لاَ تُخَافِتْ بِهَا)[1]; نمازت را با آواز بلند مخوان و بسیار آهسته اش مکن.
بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند و بر
مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر (و هم چنین تسبیحات اربعه) را
آهسته بخوانند.[2]
از
مجموع آیه فوق و فتواى فقهاى بزرگ استفاده مى شود که نماز باید خوانده شود
و تمامى حروف از مخارج خودش ادا شود. بنابراین چون نمى توان بدون حرکت
زبان و لب ها حروف و کلمات را ادا کرد نماز خواندن به این شکل یا از ته دل
باطل است.[3] [1]. اسراء، آیه110. [2]. امام خمینى، توضیح المسائل، مسئله 992 و 1007. [3]. ر.ک: امام خمینى، تحریرالوسیله، ج1، ص166، مسئله11منظور از آیه 110 سوره اسراء: (لاَ تَجْهَرْ
بِصَلاَتِکَ وَ لاَ تُخَافِتْ بِهَا); نمازت را با آواز بلند مخوان و بسیار
آهسته اش مکن. چیست؟بر
مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و
زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر (و هم چنین تسبیحات اربعه) را
آهسته بخوانند.[1]
یکى از دلیل هاى مراجع در این مسئله روایاتى است که از معصومین(علیهم
السلام) رسیده و در کتاب هاى فقهى بررسى شده است.[2] هم چنین فتواى فقها در
این مسئله ربطى به این آیه ندارد، چون جهر و اخفاتى که در این مسئله وجود
دارد، غیر از جهر و اخفاتى است که در آیه از آن نهى شده است; آنچه در نماز
صبح و مغرب و عشا فقها فرموده اند جوهر داشتن صداست، نه بلند کردن صدا و
آنچه در نماز ظهر و عصر فرموده اند، جوهر نداشتن صدا است، نه آن که حتى خود
انسان هم صدایش را نشنود.[3] ولى آنچه در آیه مطرح شده غیر از این دو است
مى فرماید: نمازت را به آواز بلند مخوان و بسیار آهسته اش مکن و میان این و
آن راهى میانه جوى.
پس آیه ربطى به این مسئله فقهى ندارد، بلکه از افراط و تفریط در بلند خواندن و آهسته خواندن نهى مى کند.[4]
ممکن است مقصود آیه این باشد که: همه نمازها را بلند نخوان و یا همه را
آهسته نخوان، بلکه راه میانه را انتخاب کن و بعضى نمازها را بلند و بعضى
را آهسته بخوان. بنابراین هیچ منافاتى بین فتواى فقها در این مسئله با آیه
مذکور وجود ندارد.[5]
[1]. امام خمینى، توضیح المسائل، مسئله 992 و 1007.
[2]. نجفى، جواهر الکلام، ج9، ص364 ـ 369; عاملى، وسائل الشیعة، ج6، ص82 ـ 86، باب 25 و 28، ابواب القرائة فى الصلاة.
[3]. امام، تحریرالوسیله، ج1، ص166، مسئله 11، القول فى القرائة.
[4]. محمد حسین طباطبایى، ترجمه المیزان، سید محمدباقر موسوى همدانى، ج 13، ص 312; همان، تفسیر نمونه، ج12، ص328.
[5]. سید محمد حسین طباطبایى، المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى، ج13، ص12.منبع